جهل ونفرت او را یک شرور کرد
عبدالمالک ریگی با لباسی چهارخانه پشت یک تریبون ایستاده و تعدادی از علمای اهل سنت و مردم روبرویش روی صندلیها نشستهاند.
عالم اهل سنت: چند سال در مدرسهی دینی درس خواندی؟
مالک ریگی: پنج سال.
عالم اهل سنت: فکر کردی آنها که چندین سال درس خواندند و مفتی شدند چیزی نمیدانستند که این حرکتهایی که تو کردی را نکردند؟ چه دینی داری؟
مالک ریگی: اسلام.
عالم اهل سنت: چه مذهبی؟
مالک ریگی: امام ابوحنیفه.
عالم اهل سنت: نمیدانی امام اعظم (ابوحنیفه) میفرماید که اگر شخصی ۹۹ جنبهی کفر و یک جنبهی اسلام را داشت، او را کافر ندانید؟ چرا فتوای علمای پاکستان و هند را علیه اسرائیل به کار نبردی و بلکه برعکس از اسرائیل برای نابودی و حملات انتحاری برای مردم مسلمان ایران کمک گرفتی؟
ناگهان در انتهای سالن مردی عکس کودکی را که در یکی از عملیاتهای تروریستی ریگی به شهادت رسیده بالای سر میبرد و میگوید: تو میگفتی من برای دفاع از مردم بلوچ، مزدوران را میکشم. آیا این کودک مزدور بود؟ آیا مردمی که در این مدت به شهادت رسیدند بلوچ نبودند؟
مالک ریگی سرش را پایین میاندازد و با انگشتانش چشمهایش را میفشارد.
عبدالمالک (رو به دوربین روبرویش): من از هر طرف به موضوع نگاه میکنم شکی ندارم که فعالیتهای ما نتیجهی جهل و سطحینگری بوده از جمله درباره ارتباطهایی که با برخی از کشورها داشتیم و حتی کارهایی که انجام دادیم، مبنای همه نوعی جهل توام با نفرت بود و هنگامی که نفرت پیش میآید خود به خود عقل و خرد از کار میافتد. من فکر میکنم تنها راهی که برایم مانده است توبه در پیشگاه خداوند است و به دیگران میگویم انسان نباید هیچگاه تا زمانی که قلبش، ایمانش، وجدانش و دینش همگی رضایت ندارند، خون انسان دیگری را بریزد.
- ۹۵/۱۲/۰۷